Monday, May 22, 2006

Bold
هوالهو
اين متن را كه اثر شهيد جاويد مرتضي آويني مي باشد يكي از دوستان " بسيار خوب " فرستاده اند ، ضمن تشكر از ايشان آنرا براي استفاده ساير دوستان در زير آوردم
نفس های انسان گام هایی است که به سوی مرگ برمی دارد
حضرت علی (ع) سخنانی از این دست که مالامال از مرگ آگاهی باشد بسیار دارند. مرگ آگاهی کیفیت حضور مردان خدا را در دنیا بیان می دارد. تا آنجا که هر که مقرب تر است مرگ آگاه تر است. و بر این قیاس باید چنین گفت که حضور علی علیه السلام در عالم ،عین مر گ آگاهی است
مر گ آگاهی یعنی که انسان همواره نسبت به این معنا که مرگی محتوم را پیش رو دارد آگاه باشد و با این آگاهی زیست کند و هرگز از آن غفلت نیابد.مردمان این روزگار سخت از مرگ می ترسند اما حقیقت آن است که زندگي انسان با مرگ در آمیخته است و بقایش با فنا
پیش از ما میلیاردها نفر بر روی این کره ی خاکی زیسته اند و پس از ما نیز
مولا علی علیه السلام می فرماید: « والله ابن ابی طالب با مرگ انسی آن چنان دارد که طفلی به پستان مادرش.» این انس که مولای ما از آن سخن میگوید چیزی فراتر از مرگ آگاهی است؛ طلب مرگ است
طلب مرگ نه همچون پایانی بر زندگی. مرگ پایان زندگی نیست. مرگ آغاز حیاتی دیگر است؛ حیاتی که دیگر با فنا و مرگ در آمیخته نیست. حیاتی بی مرگ و مطلق
زندگی این عالم در میان دو عدم معنا می گیرد؛ عالم پس از مرگ همان عالم پیش از تولد است و انسان در بین این دو عدم فرصت زیستن دارد. زندگی دنیا با مرگ در آمیخته است؛ روشنایی هایش با تاریکی، شادی هایش با رنج، خنده هایش با گریه، پیروزی هایش با شکست، زیبایی هایش با زشتی، جوانی اش با پیری و بالاخره وجودش با عدم
حقیقت این عالم فنا است و انسان را نه برای فنا، که برای بقا آفریده اند: « خلقتم للبقا لا للفناء واسمعو دعوة الموت آذانکم قبل ان یدعی بکم»؛ دعوت مرگ را به گوش گیرید، پیش از آنکه مرگ شما را فرا خواند
و همه ی این سخنان از سر مرگ آکاهی است و راستش، لذت زندگی مرگ اگاهانه را جز اولیای خدا کس
نمی داند؛ این لذتی نیست که به هر کس عطا کنند. تنگ نظری است اگر به مقتضای تفکر رایج به این سخن پشت کنیم و بگوییم : " تا کجا از مرگ می گویید؟ کمی هم در وصف زندگی بسرایید!" دل بستن در دنیا دل بستن در فناست و مرگ بر ما سایه افکنده است
این علی است که چنین می فرماید. همانکه راه های آسمان را بهتر از راه های زمین میشناسد
سخنان او سروده هایی شاد و مفرح در وصف زندگی است. آن زندگی که با زهر فنا و مرگ در نیامیخته است منتهی غفلت زدگان بیشتر می پسندند که با غفلت از مرگ، به سراب شادی های آمیخته با غصه دل خوش کنند. بگذار چنین باشد
اما اگر اولیای خدا در جستجوی فنای فی الله هستند، بقای حقیقی را طلب کرده اند. بودنی را که از دسترس مرگ و فنا و رنج و غصه و شکست دور باشد
به سخن علی علیه السلام گوش بسپاریم
دلهاتان را از دنیا بیرون کنید، پیش از آنکه بدن های شما را از آن بیرون ببرند
روايتي بسيار جالب از حضرت حسين عليه السلام در باب مرگ نيز وارد شده است
امام حسين عليه السلام قبل از حركت از مكّه به سوى عراق در ميان جمعى از بني هاشم فرمود: مرگ گردنگير فرزندان آدم است; همچون گردنبند بر گردن دختر جوان، و من مشتاق ديدن گذشتگانم هستم، مانند اشتياقى كه يعقوب به ديدن يوسف داشت

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام علي جان
از حسن توجهت به مطلب(اثر شهيد آويني) فرستاده شده بسيار ممنون
مطلب زير هم اگر مايل به طرح چنين مباحثي باشيد قابل بررسي است با سپاس

مدرنيزم غربى و تحجر اشعرى، هيچيك به احياء فكر دينى نمى‏انجامد و انتقال‏گفتمان كلام مسيحى به جهان‏اسلام (بويژه حوزه علميه قم) بايد با تمركز و شعور و احتياط عقلى صورت گيرد و "معاصرانى كه متكلم نيستند" يا"متكلمانى كه معاصر نيستند"، هر دو، بحال رشد كلام اسلامى، مضر خواهند بود. نمونه‏اى از مضرات كمبود متكلم‏معاصر را كه براستى متكلم (اسلام شناس) و براستى معاصر (شبهه‏شناس) باشد، در همين تقرير غلط از رابطه دين بادنيا ملاحظه خواهيد كرد. زيرا بنابه قرائت‏سنتى!!، دين به دنيا سروكار دارد ولى براساس قرائت مدرن، "دين"، امرى‏شخصى است و حاكميت و سياست، بايد سكولاريزه گردد!!

23 May, 2006  
Blogger سيد علي said...

با سلام وتشكر
آقاي علمي ضمن تشكر از لطفتون، فكر كنم بهتر باشه ما اينجا از بحثهاي علمي صرف و كلامي دور باشيم،الحمدلله الان متخصصان اين بحثها و منابعي كه اينارو ارائه ميدهند زيادند.خوبه ما اينجا بيشتر از او بگيم ، همو كه لامكان است و لازمان ، همو كه هم دل است و هم دلدار و هم طالب است و مطلوب
يا علي

26 May, 2006  

Post a Comment

<< Home