يا ارحم الراحمين
درباره خشم
آنچه كه مسلم است زندگي بركه اي آرام نيست ، بلكه همانند درياست ، گاه آرام و زيبا و فرح بخش ، و گاه طوفنده ومتلاطم و . مهم اين است كه ما بتوانيم در همه حال كشتي نفس خود را از ميان طوفانها و موجهاي سركش درياي زندگي به سلامت عبور دهيم و به ساحل آرامش برسانيم . هيچ فكر كرده ايد شما چقدر در اين زمينه مهارت داريد ؟ فكر كرده ايد تا چه حد ميتوانيد خودتان را در حالت خشم كنترل كنيد ؟ خوب فكر كنيد ، ببيند آيا وقتي چيزي مخالف ميل شماست و موجب عصبانيت شما مي شود آيا اين شمائيد كه مهار نفس اماره را به دست مي گيريد يا اينكه خشم است كه مهار شما رو به دست مي گيرد و از خود بي خود تان مي كند ؟
خشم ممكن است در ابتدا فقط يك عكس العمل و يا يك حالت دفاعي باشد ، اما اگر مهار نشود تبديل به نفرت مي شود . با چشم خشم حقايق را نمي توان ديد .ديدگان خشم براي ديدن خوبيها كور است ، خشم مهار نشده در دل ريشه مي دواند و در دل و جان آدمي گياه مسموم نفرت را مي روياند . و هرچه از عواقب آن غافل تر شويم و هرچه به آن بها دهيم و فرصت جولاندهي به آن بدهيم ، اين گياه مسموم بالنده تر مي شود و فضاي دل و جان را بيشتر و بيشتر مسموم مي كند . در فضايي كه نفرت نفس مي كشد خصايص و فضايل انساني كه براي رشد و شكوفائي نياز به هوايي پاك دارند نابود مي شوند . ريشه هاي ايمان و اخلاق در همنشيني با ريشه هاي نفرت مي خشكد ، چشم عقل كور و گوش جان كر مي شود ، مهرو و عطوفت ودوستي در دل مي ميرد ، در اين فضاي مسموم روح حقيقت بين و حقيقت جو ، يا همان من الهي رو به انحطاط ميرود . اينجاست كه ديگر اين ما نيستيم كه حرف مي زنيم ، اين ما نيستيم كه تصميم ميگيريم . اين ما نيستم كه عمل مي كنيم . بلكه اين نفرت است كه به شكل شيطاني فريبكار بر همه وجود ما تسلط پيدا مي كند و حاكم مطلق بر همه رفتار و گفتار و كردار ما ميشود .
خشم و نفرت حربه هاي شيطان براي تسلط بر قلوب مومنين است و چون تسلط يافت به قلع و قمع همه خوبيها و ارزشهاي وجود آدمي مي پردازد . حسادت ، افترا ، تهمت ، غيبت ، خيانت ، خشونت ، خودخواهي ، خودبيني ، نامردمي ، نفاق ، بدبيني ، كج انديشي ، عيب جوئي ، كج خلقي ، لجاجت ، فريبكاري ، مردم آزاري ، تقلب ، هتك حرمت ، پرده دري ، ريا ................ همه و همه دست آورد هاي خشم و نفرت است كه به مرور و بي انكه متوجه باشيم جايگزين صفات عالي انساني همچون : انسانيت ، مروت ،صداقت ، تدين ، اخلاق ، انفاق ، ايثار ، اخلاص ، گذشت ، فداكاري ، خيرخواهي ، ديگر خواهي ، ستر عيب ، چشم پوشي ، راز داري ، حفظ حرمت ، آبرو داري ، خوش بيني ، خوش خلقي ، همدلي ، همفكري ، همستگي، ملايمت ، ملاطفت ، محبت ، مهر ورزي ، عشق ، دوستي ، صفاي باطن ، همدلي ...................خواهد شد . كسي كه خودش را تسليم خشم و نفرت مي كند به مرور تبديل مي شود به موجودي خمود ه و ناشاد و دلمرده و افسرده ، طبيعتا چنين كسي از زندگي هيچ لذتي نمي برد ، و بيشتر از اينكه با خشم و نفرتش به ديگران لطمه بزند به خود صدمه ميزند ، چون محبت ديگران را جذب نمي كند ، خوبي ها رو نمي بيند ، قلبش چون آئينه اي غبار گرفته و تيره ست كه نور ايمان در آن منعكس نمي شود ، طعم خنده و شادي را نمي چشد ، از مهرباني بي بهره است و در يك كلام چنين كسي مطرود خدا و خلق خداست
اميدوارم اين نوشتار تلنگري باشه براي همه ما ، كه بيشتر فكر كنيم و با مهار خشم خويش مانع آزار خود و ديگران شويم واز فرصت بسيار كوتاهي كه براي زندگي ، براي با هم بودن ، براي دوستي و محبت داريم به خوبي استفاده كنيم و با كظم غيض و چشم پوشي از خطاي يكديگر به صفات حميده در وجودمان و تعالي روح خود بيافزائيم تا هم ار آرامش روحي و رواني برخوردار باشيم ، هم محبوب ديگران باشيم و در درجه بالاتر محبوب خداي سبخان كه خود فرمود: الذين ينفقون في السراء و الضراء والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس ، والله يحب المحسنين . انشالله
خشم ممكن است در ابتدا فقط يك عكس العمل و يا يك حالت دفاعي باشد ، اما اگر مهار نشود تبديل به نفرت مي شود . با چشم خشم حقايق را نمي توان ديد .ديدگان خشم براي ديدن خوبيها كور است ، خشم مهار نشده در دل ريشه مي دواند و در دل و جان آدمي گياه مسموم نفرت را مي روياند . و هرچه از عواقب آن غافل تر شويم و هرچه به آن بها دهيم و فرصت جولاندهي به آن بدهيم ، اين گياه مسموم بالنده تر مي شود و فضاي دل و جان را بيشتر و بيشتر مسموم مي كند . در فضايي كه نفرت نفس مي كشد خصايص و فضايل انساني كه براي رشد و شكوفائي نياز به هوايي پاك دارند نابود مي شوند . ريشه هاي ايمان و اخلاق در همنشيني با ريشه هاي نفرت مي خشكد ، چشم عقل كور و گوش جان كر مي شود ، مهرو و عطوفت ودوستي در دل مي ميرد ، در اين فضاي مسموم روح حقيقت بين و حقيقت جو ، يا همان من الهي رو به انحطاط ميرود . اينجاست كه ديگر اين ما نيستيم كه حرف مي زنيم ، اين ما نيستيم كه تصميم ميگيريم . اين ما نيستم كه عمل مي كنيم . بلكه اين نفرت است كه به شكل شيطاني فريبكار بر همه وجود ما تسلط پيدا مي كند و حاكم مطلق بر همه رفتار و گفتار و كردار ما ميشود .
خشم و نفرت حربه هاي شيطان براي تسلط بر قلوب مومنين است و چون تسلط يافت به قلع و قمع همه خوبيها و ارزشهاي وجود آدمي مي پردازد . حسادت ، افترا ، تهمت ، غيبت ، خيانت ، خشونت ، خودخواهي ، خودبيني ، نامردمي ، نفاق ، بدبيني ، كج انديشي ، عيب جوئي ، كج خلقي ، لجاجت ، فريبكاري ، مردم آزاري ، تقلب ، هتك حرمت ، پرده دري ، ريا ................ همه و همه دست آورد هاي خشم و نفرت است كه به مرور و بي انكه متوجه باشيم جايگزين صفات عالي انساني همچون : انسانيت ، مروت ،صداقت ، تدين ، اخلاق ، انفاق ، ايثار ، اخلاص ، گذشت ، فداكاري ، خيرخواهي ، ديگر خواهي ، ستر عيب ، چشم پوشي ، راز داري ، حفظ حرمت ، آبرو داري ، خوش بيني ، خوش خلقي ، همدلي ، همفكري ، همستگي، ملايمت ، ملاطفت ، محبت ، مهر ورزي ، عشق ، دوستي ، صفاي باطن ، همدلي ...................خواهد شد . كسي كه خودش را تسليم خشم و نفرت مي كند به مرور تبديل مي شود به موجودي خمود ه و ناشاد و دلمرده و افسرده ، طبيعتا چنين كسي از زندگي هيچ لذتي نمي برد ، و بيشتر از اينكه با خشم و نفرتش به ديگران لطمه بزند به خود صدمه ميزند ، چون محبت ديگران را جذب نمي كند ، خوبي ها رو نمي بيند ، قلبش چون آئينه اي غبار گرفته و تيره ست كه نور ايمان در آن منعكس نمي شود ، طعم خنده و شادي را نمي چشد ، از مهرباني بي بهره است و در يك كلام چنين كسي مطرود خدا و خلق خداست
اميدوارم اين نوشتار تلنگري باشه براي همه ما ، كه بيشتر فكر كنيم و با مهار خشم خويش مانع آزار خود و ديگران شويم واز فرصت بسيار كوتاهي كه براي زندگي ، براي با هم بودن ، براي دوستي و محبت داريم به خوبي استفاده كنيم و با كظم غيض و چشم پوشي از خطاي يكديگر به صفات حميده در وجودمان و تعالي روح خود بيافزائيم تا هم ار آرامش روحي و رواني برخوردار باشيم ، هم محبوب ديگران باشيم و در درجه بالاتر محبوب خداي سبخان كه خود فرمود: الذين ينفقون في السراء و الضراء والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس ، والله يحب المحسنين . انشالله